آموزش و پرورش در حال حاضر

آموزش و پرورش در حال حاضر

 آموزش و پرورش در حال حاضر آموزش وپرورش عبارت است از تمام کنش ها و اثرات و راه و روش هایی که براي رشد و تكامل توانایی هاي مغزي، معرفتی و همچنين مهارت ها ، نگرش ها و رفتار انسان به کار می روند ؛ البته به طریقی که شخصيت انسان را تا ممكن ترین حد آن تعالی بخشد و یكی از ارزش هاي مثبت جامعه اي که در آن زیست می کند ، باشد(صفوي،1370).

 لفظ “آموزش وپرورش ” در مفهومی وسيع به کليه فرآیندهایی اطالق می‌شود که زندگی فرهنگی را براي انسان تأمين می‌کند . نوع انسان همچون همه موجودات دیگر به صورت بيولوژیك توليدمثل می‌کند. اما زاد و ولد بيولوژیك با تولد فرهنگی یكی نيست، از راه زندگی در فرهنگ و مشارکت در آن، انسان نابالغ به تدریج فرهنگ را اخذ می کند و در آن سهيم می شود. 

خانواده،گروه همسان، جامعه، رسانه‌هاي گروهی، مذهب و دولت همگی بر فرد تأثير سازنده دارند. به مفهومی رسمی‌تر و عامدانه تر، آموزش وپرورش در مدرسه تحقق می‌یابد. مدرسه نهاد اجتماعی ویژه اي است که به منظور پروراندن مهارت‌ها،دانش‌ها و ارزش‌هاي مطلوب در متعلمان تأسيس شده است.کارکنان مدرسه را معلمان تشكيل می‌دهند که در خصوص فرایندهاي یادگيري، متخصص به شمار می‌آیند . 

آموزش و پرورش غيررسمی یا محيطی با آموزش وپرورش مدرسه‌اي یا رسمی مرتبط است. اگر قرار باشد که مدرسه در برنامه آموزشی خود توفيق حاصل کند، برنامه درسی و روش‌هاي تدریس آن باید در قبال جامعه کارآمد باشد (پاکسرشت، 1380).

برخی مشكالت مبتال به نظام آموزش وپرورش ما فقدان فلسفه مبتنی بر مبانی تئوریك بومی برخاسته از نظام ارزشی، فقدان مهندسی فرهنگی هدفمند، دوري از رسالت اصلی و پرداختن به حاشيه‌ها و جوانب فرعی، عدم مشارکت پذیري و تعامل با عقبه فرهنگی و ناتوانی در به کارگيري انبوه نيروهاي کارشناسی و تحصيل کرده عدم توفيق در مشارکت پذیر کردن آحاد جامعه و نهادهاي موجود، اقتصاد زدگی و سياست زدگی و انزواي مقوله فرهنگ و تعليم و تربيت در باور و عمل نهادهاي حكومتی و مردمی، گسست و فاصله ژرف‌بين نيروهاي صف و ستاد، شكسته شدن اقتدار معلم، تنزل پایگاه اجتماعی معلم متأثر از شاخصه هاي مادي، عدم راه یابی نخبگان به آموزش و پرورش و رویارویی آن با فرار نخبگان، مهجوریت و مظلوميت آن در عرصه رسانه، حجيم و گسترده بودن، نگاه صرفاً مصرفی به آن، پيرسازي در ساختار مدیریتی، سيستم مدیریتی انقباضی و مداربسته و نبود بسترهاي الزام براي مدیریت هاي خالق، تمرکز شدید و خأل تفكر اقتصادي در سيستم است. یكی از اهداف مهم آموزش و پرورش و وظایف به حق مسئولان در درجه اول، حس توجه به معلم و ایجاد فضایی مناسب و بر اساس عدالت و رفع تبعيض براي اوست تا بتواند در این فضا خود را وقف جامعه و نسل هوشياري بكند که دیگر با کلمات متناقض و بی توجهی، نمی توان آنها را به بازي گرفت، توجه به معلمانی که شعله هاي آگاهی، روشنی، تحوّل و بالندگی از آن ها نشأت می گيرد و اگر معلم را رها کردیم و در وادي غم معيشت گرفتارش ساختيم، نسلی طغيان گر رهاشده است.

 و جامعه به گرداب رذیلت و پستی هدایت می‌شود و این نه شعار و بازي با کلمات که واقعيتی است که آن را لمس می کنيم و با نگاه عميقی به اطراف خود خواهيم دانست که معلّمان چقدر می توانند الگو باشند و در ساختن و بارور نمودن اندیشه و رشد و شكوفایی مؤثرند و فراموش نكنيم که جوامع پيشرفته، مسلماً رشد و تحوالت شگرف خود را مدیون انسان‌هایی می دانند که عمر خود را صرف تعليم و تعلم می نمایند و در تغيير اساسی و بنيادي ساختار جامعه بسيار تأثيرگذارند و توجه به آنان در واقع ارج نهادن به جامعه و تمامی ملّت است و بی توجهی به آنان، در نظر نگرفتن نسلی است که جوانان سيلی ویرانگر، ریشه ها را به مخاطره انداخته، همه چيز را از بين می برد. 

گروه علمی و پژوهشی تابان(1400 ، شناسایی محروميت هاي آموزشی کشور)

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید