با توجه به اینکه هرساله شاهد تغییرات در کتابهای درسی هستیم اما اغلب آنها مفاهیم گویایی برای دانش آموزان ندارند، آن ها را نقاد و تحلیلگر بار نمی آورند ، کاربردی نیستند و اصول کارهای علمی آزمایشگاهی و تحقیقاتی جایگاه بسیار اندک در موضوعات درسی دارد. 2-شیوهها و روش های تدریس:
اصولا نظام آموزشی غیر هدفمند که همواره شیوههای تدریس سنتی را سرلوحه کار خود قرار دهد معلم نقش محوری را در کالس درس ایفا میکند و بیشتر مبتنی بر سخنرانی و استفاده از مهارتهای کلامی است و این عامل سبب میشود دانش آموزان در فرایند تدریس و یادگیری و ایفای یک نقش فعال فرصت مشارکت کمتری را پیدا کنند.دانش آموزان در این نوع سیستم صرفاً مطالب را حفظ میکنند و امتحان میدهند و مجالی برای بروز استعدادهای خالق نمییابد و به تدریج تحرک و پویایی خود را از دست می دهد . 5-بی توجهی به نقش معلم:
بیتوجهی به نقش معلم در تحول آموزش وپرورش یکی از دلایل عقیم ماندن تحول نظام آموزشی است. مادامی که سه چالش اساسی مانند پائین بودن آن و مقام معلم در جامعه ،پایین بودن سطح دانش و مهارت حرفه ای و پایین بودن سطح حقوق و مزایای معلمی وجود داشته باشد نمیتوانیم تحول بنیادی را در آموزش وپرورش ایجاد کنیم زیرا تحول را باید از معلمان شروع کرد و بی توجهی به این امر باعث شده که بحث چندشغله بودن معلمان مطرح گردد. 6-مدیریت متمرکز در آموزش وپرورش از چالش های فرآوری ساختار آموزش وپرورش کشورمان مدیریت متمرکز در این سیستم می باشد . سازمانهای متمرکز آموزشی همواره به خاطر کندی در انجام کارها ،بی توجهی یا کم توجهی به نیازها و فرهنگ منطقه ای و تلاش و تثبیت وضعیت موجود نمی توانند تحولی نو در سراسر کشور ایجاد کنند. کلیه تصمیمات، خط مشیها و برنامه ریزی های سازمان در یکجا اتخاذ و تنظیم می گردد و سپس جهت اجرا به استانها و مناطق ابلاغ میشود و مدیریت های مناطق به خصوص مدارس در واقع گردانندگان صرف بخشنامهها و آیین نامه هایی هستند که خود قادر به اضافه کردن یک سطر از آن را ندارند. 8- کمرنگ بودن مشارکت مردم در مباحث آموزش وپرورش :
مشارکت مردم در انجمن اولیا و مربیان در حد بسیار پایینی است و در بسیاری از خانواده ها گاهی دیده شده که به این انجمن با نگاه دیگری می نگرند . چالشهای موجود در نظام معلمی: الف) پایین بودن شأن و مقام معلمی در اجتماع و نشناختن جایگاه ویژه معلمان توسط خودشان و دیگران ب)نگاه نادرست به مسئله معلم و شناخت نادرست از هویت معلمی ج) پایین بودن سطح دانش و مهارت حرفه ای آنان د ) پایین بودن حقوق و مزایای معلمی. این سه چالش نیز خود در به ثمر نرسیدن تحول بنیادین در آموزش وپرورش تأثیرگذار است و علت دیگر آن بی توجهی به فلسفه تعلیم و تربیت در نظام آموزشی است. باید معلم را با فرهنگ جدید سر کلاس فرستاد و به این صورت است که تحول شکل می گیرد. تا به امروز درباره نقش اساسی دستگاه تعلیم و تربیت به عنوان زیرساخت توسعه پایدار شعارهایی داده شده اما هنوز نقش آن باور نشده است درحالی که باید گفت آموزش وپرورش موتور پیشرفت جامعه است و اگر این را بپذیریم، نگاهها به این دستگاه تغییر خواهد کرد. اما اگر جایگاه آموزش و پرورش به عنوان جایگاه نخست در راه تعالی جامعه تلقی نشود، اتفاق خاصی در آن نخواهد افتاد و به همین شکل فعلی به فعالیتش ادامه خواهد داد. عواملی که باعث نارضایتی شاغلی معلمین در تحقیق وی شده اند ،عبارتنداز: دستمزد پایین حمایت ناکافی از سوی سازمان های اداره کننده مدارس، مشکلات انطباقی دانش آموزان و محدود بودن کاربرد توانایی معلمان در تصمیمگیری های مدارس.( اینگرسول2001) مهمترین عواملی که موجب رضایت شاغلی میگردند شامل کارهایی که به لحاه ذهنی چالش برانگیزند ، پاداش های منصفانه، وضعیتهای کاری حمایت شده و حمایت همکاران است. (کاستانسکی2001،) بین سنوات تدریس و رضایت شاغلی و عملکرد معلمان رابطه وجود دارد به عبارتی معلمان باسابقه تدریس کمتر در مقایسه با معلمان با سنوات تدریس بیشتر از رضایت شغلی بیشتری برخوردارند. (مرتلر2001،) نارضایتی شاغلی را یکی از عوامل پیشبینی کننده ثبات معلم میداند . در این تحقیق دلایل نارضایتی عبارتاند از: فقدان مواد و منابع آموزشی، تصمیمگیری، دستمزد پایین، فقدان انگیزش دانش آموزان و کمبود محیط آموزشگاهی است. (تورنتون 2004،) گروه علمی و پژوهشی تابان(1400، شناسایی محرومیت های آموزشی کشور)